فراخوان مقاله براي فصلنامه « نقد و نظر »

  به گزارش خبرگزاري « مهر» ، محورهاي مورد تحقيق براي شماره دوم فصلنامه « نقد و نظر» عبارتند از :

اول. معناي زندگي و طبيعت :

(1)  ثبات يا عدم ثبات طبيعت انساني ، (2) ثبات يا عدم ثبات معناي زندگي ، (3) ارتباط طبيعت انساني و هدف زندگي از لحاظ وجود شناختي (چگونگي طبيعت انسان هدف زندگي را تعيين مي كند)، و (4) ارتباط طبيعت انساني و هدف زندگي از لحاظ معرفت شناختي (چگونه شناخت ما از طبيعت انسان به شناخت ما از هدف زندگي كمك مي كند).

دوم. معناي زندگي و اخلاق:

(1) تفكيك ارزش هاي ذاتي از ارزش هاي غير ذاتي در اخلاق،(2) ربط و نسبت هدف زندگي با ارزش هاي ذاتي ، (3) معناي زندگي و نسبي و مطلق بودن ارزش ها ، و(4) وحدت هدف زندگي و اختلاف در مسائل .

سوم. معناي زندگي و وجود خدا:

(1) ربط و نسبت تكويني خداوند با انسان،(2) آيا انسان داراي هدف خارجي است يا نه؟ ،(3) آيا انسان هدف خود بنياد دارد يا نه؟ يعني آيا انسان هم براي خودش هدف دارد يا نه؟ ،(4) چه ربطي و نسبتي ميان هدف خارجي و هدف خود بنياد انسان هست؟ ، و
(5) آيا عمل كردن بر وفق هدف خارجي به از خود بيگانگي انسان نمي انجامد؟

چهارم. معناي زندگي دنيوي با عطف به زندگي اخروي :

(1)  آيا براي معنادار بودن زندگي دنيوي اعتقاد به زندگي اخروي لازم است يا نه؟،(2) آيا جمع ميان اهداف اين جهاني و هدف يا اهداف آن جهاني ممكن است يا نه؟ ،(3) آيا تصورات مختلف در باب زندگي اخروي موجب پيدايش هدف هاي مختلفي در زندگي دنيوي مي شود يا نه؟ ، و (4) آيا مي توان گفت كه اهداف خاصي براي زندگي اين جهاني، تناسب بيشتر يا كمتري با سعادت اخروي دارند يا نه؟

پنجم. معناي زندگي و بهداشت رواني:

(1) آيا انسان بدون هدف مي تواند زندگي سالم جسماني، ذهني و رواني داشته باشد يا نه؟،(2) آيا انسان بي هدف مي تواند زندگي اخلاقي درستي داشته باشد يا نه؟ ،(3) آيا انسان بي هدف مي تواند زندگي معنوي درستي داشته باشد يا نه؟ ، و(4) بي هدفي( بي معنايي)  در زندگي چه آثار و نتايج متكثري مي تواند داشته باشد؟

ششم. معناي زندگي و سنخ رواني :

(1)  آيا اصلا چيزي به نام سنخ رواني وجود دارد يا نه؟،(2) آيا سنخ هاي رواني متفاوت هدف هاي متفاوتي را در زندگي القا مي كنند؟ ، و (3) اگر سنخ در هدف زندگي اثر دارد، آيا مي توان به نظام اخلاقي واحدي دست يافت؟

هفتم. نقش دين در معنا يافتن زندگي؟

(1) دين زندگي را داراي ناظر مي داند و وجود ناظر به زندگي معنا مي دهد،(2) دين به دليل اعتقاد به حيات پس از مرگ به زندگي معنا مي دهد، (3) دين جهان را داراي نظام اخلاقي مي داند و لذا زندگي معنا دارد، و(4) دين به زندگي به دليل اين كه الگوهاي چشم گيري در اختيار انسان ها قرار مي دهد، معنا مي دهد (نظرية نينيان اسمارت) .

هشتم. معناي زندگي و هدف خلقت:

(1) آيا هدف خلقت قابل تشخيص است يا نه؟،(2) در صورت قابل تشخيص بودن آيا تشخيص هدف خلقت در تشخيص هدف زندگي به ما كمك مي كند يا نه؟ ، و(3) در صورت مثبت بودن پاسخ پرسش دوم، چه اهدافي از خلقت با چه معاني از زندگي مسانخت دارد؟

نهم. ضرورت هدف داراي زندگي:

 آيا زندگي هدف دارد؟ آنها كه گفته اند نه، گفته اند كه هر فعلي از افعال انسان داراي هدف است و همين كافي است، ديگر لازم نيست كل زندگي معنا داشته باشد. اما كساني گفته اند كه كل زندگي به صورت جدا بايد هدف داشته باشد، اين ها سه دسته اند :

(الف) اگر كل زندگي هدف نداشته باشد، زندگي رواني از هم مي پاشد، پس هدف داراي يك مكانيسم دفاعي است، (ب) اگر زندگي معنا نداشته باشد، كيان اجتماعي (نظم، امنيت و رفاه) از هم مي پاشد، و (ج) اگر زندگي هدف نداشته باشد رشد معنوي انسان متوقف مي شود.

دهم. كشف يا جعل معنا براي زندگي:

(1) معنا جعل كردني است نه كشف كردني (نظريه آلبر كامو و آنتوني فلو)،(2) معناي زندگي قابل كشف است، (3) اگر معناي زندگي قابل جعل است، آيا معنايي نسبت به معناي ديگر رجحان دارد يا نه؟ ، و (4) اگر معناي زندگي قابل كشف است، راه و روش كشف آن كدام است؟

يازدهم. وحدت و كثرت و اختلاف هدف زندگي:

(1) اعتقاد به هدف يا اهداف مشترك انسان ها، (2) اعتقاد به هدف يا اهداف نا مشترك انسان ها، بر اثر تكثر افراد يا سنخ هاي رواني .

دوازدهم. توقف يا عدم توقف هدف داراي زندگي بر آموزة خدا و زندگي پس از مرگ:

(1) وجود خدا و زندگي پس از مرگ هر دو شرط لازم هدف داراي زندگي اند،(2) وجود خدا شرط لازم هست، ولي زندگي پس از مرگ شرط لازم نيست، و(3) عكس صورت قبلي، يعني زندگي پس از مرگ شرط لازم هدف داري است، ولي وجود خدا نيست.

سيزدهم. وحدت يا كثرت هدف زندگي از ديدگاه اديان:

(1) اعتقاد به وحدت هدف زندگي در همة اديان،(2) اعتقاد به وحدت هدف زندگي در اديان شرقي يا غربي ، و(3) اعتقاد به عدم وحدت هدف زندگي در همة اديان .